به گزارش راهبرد معاصر؛ بهروز خانمحمدی (سرپرست کاوش باستانشناسی محوطه شیخ رش۳ اشنویه، آذربایجان غربی) گفت: با توجه به اینکه این محل جزو محوطههای پرخطر سد چپرآباد محسوب شده و در ابتدای آبگیری بطور کامل به زیر آب خواهد رفت، عملیات کاوش نجاتبخشی و کسب حداکثر اطلاعات از آن نه تنها مفید بلکه لازم و ضروری است.
این دکتری باستانشناسی افزود: طی فصل نخست کاوش ترانشهای به ابعاد ۵/۷ در ۵/۵ متر باز و حفاری تا خاک بکر در عمق ۲۴۰ سانتیمتری از سطح ترانشه ادامه یافته و سطح ترانشه به طور کامل مورد حفاری قرار گرفت و در پایان حفاری ۹ لوکوس (ساختار معماری) و ۴ فیچر (تنورها) به دست آمد و دو دوره معماری و بخشی از دیوارهایی نمایان شد که با توجه به موقعیت قرارگیری آنها در دامنه تپه بلند گرگرو به احتمال زیاد مرتبط با ساختارهای مسکونی روستائیان این محدوده محسوب میشود.
او با بیاناینکه، معماری به دست آمده بقایای حداقل چهار اتاق کوچک در دو طرف دیوار بزرگتری را نشان میدهد که به وسیله سنگهای قلوهای و لاشهای و تخته سنگهای کوچک ساخته شده اظهارکرد: در درون هر اتاق نیز یک تنور سفالی تعبیه شده و بقایای سوخت سرگین و فضولات حیوانی هنوز در آنها باقی مانده است.
سرپرست هیأت باستانشناسی گفت: بنا به دلایلی که برما معلوم نیست، ساختمانها متروکه شده و اهالی محل را ترک کردهاند و محتویات داخل تنورها دست نخورده باقی مانده است؛ در مرحله بعدی استقرار در این محوطه، افرادی که در محل ساکن شدهاند بدون توجه به بقایای معماری قبلی و تنورهای موجود، کف محل را صاف و به وسیله سنگهایی دهانه تنورها را پر و اقدام به ساخت دیوار به روی آنها کردهاند.
او در ادامه مواد فرهنگی به دست آمده در کاوش نجاتبخشی محوطه شیخ رش ۳ را متنوع و از نظر مطالعاتی دارای اهمیت دانست و خاطرنشانکرد: بطور کلی اشیا و مواد فرهنگی به دست آمده در چهار گروه الف: مدارک سفالی، ب: اشیای فلزی، ج: اشیای شیشهای، د: اشیای سنگی قابل طبقهبندی هستند.
خانمحمدی مهمترین داده فرهنگی به دست آمده در کاوش شیخ رش را سفال اعلام کرد و گفت: به طور کلی در کاوش بیش از ۴۰۰ قطعه سفالی به دست آمد که در یک طبقهبندی کلی میتوان در دو دسته سفالهای با لعاب گلی ساده و سفالهای لعابدار با لعاب شیشهای و براق طبقهبندی کرد.
این باستانشناس با بیاناینکه بیش از ۸۰ درصد سفالهای به دست آمده را سفالهای با لعاب گلی ساده به خود اختصاص میدهند که این سفالها در دو طیف نخودی و قرمز آجری قابل مطالعه هستند گفت: این سفالها اغلب پخت مناسبی دارند و خمیره آنها شن ریز و ماسه بادی است، بیشتر سفالهای این دسته ساده و فاقد تزئیناند و درصد کمتری تزئین دارند که این تزئینات شامل نقوش کنده، نقوش برجسته، افزوده با طرحهای هندسی و گیاهی هستند.
او گفت: فرم غالب این دسته سفالها، کاسه، کوزه و آبخوری و بشقاب و سفالهای خاص با درپوشهای خاکستری رنگ است، هرچند قطعات خمره و پیه سوز نیز در میان این دسته سفالها به چشم میخورد.
سرپرست هیأت باستانشناسی اظهارکرد: دسته دوم سفالها با لعاب براق و شیشهایاند که در انواع سفالهای یکرنگ، سفال با لعاب پاشیده، سفال با نقاشی زیر لعاب، سفالهای آبی و سفید، سفالهای هفت رنگ یا مینایی، و سفال اسگرافیاتو و سفال با نقش کنده زیر لعاب تقسیمبندی میشوند و نقوش این دسته از سفالها شامل نقوش شیشهای ساده، نقوش هندس، نقوش گیاهی، نقوش نقطهای، هاشوردار و… هستند.
او گفت: رنگهای استفاده شده در این گونهها متنوع و شامل رنگهای سفید، فیروزهای، قهوهای، آبی کبالتی، سیاه، زرد، سبز، و قرمز بوده و طرح سفالها نشان میدهد فرم غالب این دسته از سفالها، کاسه، بشقاب، آبخوری و کوزه است.
خانمحمدی خاطرنشانکرد: شیشههای به دست آمده از کاوش محوطه شیخ رش ۳ شامل قطعات کوچک دستبندهای رنگی و ظروف شیشهای کوچک است که احتمالاً به عنوان عطردان و یا گلابپاش مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ دستبندهای شیشهای در دو رنگ آبی و کهربایی به دست آمده و با تکنیک فتیلهای و دمیده ساخته شدهاند.
به گفته این باستانشناس، اشیای سنگی به دست آمده از کاوش در محوطه شیخ رش ۳ شامل کوبندهها، مشته سنگ، دسته هاون، و دست آس از جنس سنگها ماسهای و آهکی و رودخانهای هستند و غالباً جزو ابزارها و لوازم روزمره کشاورزی و آشپزخانهای مورد استفاده قرار میگیرند.
او در تشریح موقعیت تاریخی محوطه تاریخی شیخ رش ۳ گفت: اطلاعات مرتبط با این منطقه از ایران در قرون اولیه اسلامی بسیار اندک و شواهد موجود نشان از شکلگیری حکومتهای اولیه محلی همچون روادیان و صدقه در این منطقه دارد (ابن حوقل ۱۳۶۶:۸۵)، روادیان در قرن سوم هجری «هذبانی» و در سده چهارم هجری قمری «روادی» خوانده میشدند.
خانمحمدی افزود: این حکومت در کردستان و آذربایجان غربی دارای نفوذ و قدرت بوده و با تسلط بر سرزمینهای اطراف دریاچه ارومیه حکومت مقتدری تشکیل داده و مدتها با عمال خلیفه در زدوخورد بودند (کسروی ۱۳۳۵:۱۴۸)، بنابراین بخش اعظم سرزمین آذربایجان و به ویژه مناطق جنوبی آن در قرون اولیه اسلامی و همزمان با استقرار شکل گرفته در محوطه شیخ رش ۳ در اختیار این حکومت بوده است.
سرپرست هیأت باستانشناسی با بیاناینکه سفالها و مدارک به دست آمده در کاوش نجاتبخشی نشان میدهد استقرار محوطه شیخ رش ۳ در اوایل دوران اسلامی و به ویژه قرون سوم تا پنجم هجری قمری شکل گرفته و برای چند صد سال تداوم داشته است تصریحکرد: این محوطه با توجه به دادههای فرهنگی به دست آمده به ویژه سفال و شواهد معماری بدون شک در زمره محوطههای مسکونی مرتبط با ساختارهای احتمالاً دفاعی بالای تپه بلند گرگرو است و اگر تپه بلند گرگرو را «ارگ حکومتی» بدانیم، هسته مرکزی و مجموعه داخل برج و بارو «شارستان» و فضاهای بیرون حصار و پیرامون آن «ربض» محسوب میشود.
خانمحمدی در پایان گفت: به نظر میرسد، با توجه به اینکه حفاری تا سطح خاک بکر ادامه یافت شواهد اولیه استقرار در این محوطه، نباید قدیمیتر از قرون اولیه اسلامی و سدههای سوم تا پنج ه. ق باشد، در این قرون محوطه شیخ رش شاهد شکلگیری استقرار اولیه و شکوفایی و اوج آبادانی بوده است. / ایلنا